با یاد خدا

هر کاری نفسِت دوست داره نکن (برای کسانی که میخوان به مقامات روحانی  برسن )

بهار می رسد از راه و من هنوز در انتظارم

در انتظار رویت منجی ام و بی قرارم

بهار ها می گذرد دلم نمی آید

از عمر من می شکند مهدی نمی آید

دلم گرفته در این هوای زمستانی

نکند امسال بهار هم تو نیایی

یا مهدی پس این همه دعا کجا می رود

چه می شود  اشک من از دیده که می آید

چه می شد اگر بهارامسال

سر سفره ی هفت سین تو آغاز می گردید.

 از شعر بالا به عنوان تراوشات ذهنی خودم خیلی خوشم اومد ..اما انگار تحویل نگرفتید زیاد/منم دوباره گذاشتم. 

یه جمله ی فوق العاده :

توی سختی ها و مشکلات
سرت رو بالا کن
یادت بیاد
که چه خدای مهربونی داری
استاد فاطمی امروز گفتن

توی هفته ی پیش و قبل تر جناب خواهر شوهر به همراه نامزد گرامی برای اولین بار اومدن خونه ی
ما و همچنین دوباره همون جناب با
مادر و پدر و برادر تشریف آوردن منزل ما ، این که میگن صله رحم عمر رو زیاد میکنه و اینکه
مهمون حبیب خداست رو این روزا من به عنوان خانم خونه درک کردم .
عکس چایی دو رنگ که من و غبار برای عروس و داماد جدید درست کردیم

عکس میز غذا /از همه ی وعده ها زشت بود عکس بگیریم!

 

غبار عزیزم واقعا توی این چند روز همراه من بود .

 

در هفته ی پیش اقدامات اولیه برای بهترین سفر زندگیم رو با هزار مشقت انجام دادم ودر حال حاضربنده قراره

اگه خدا بخواد فروردین 87 حاچ خانم بشم  .اولش اصلا دلم نمیومد بدون غبارم برم اما وقتی دیدم خود غبار
با ذوق و شوق به همه میگه
"یه خبر خوش" و بعد خبر قرعه کشی و مکه رفتن من رو میگه من دلم آروم شد و ...
ولی هنوزم دنبال یه بانی میگردم که غبار
رو هم بفرسته مکه . البته بانی مالیش پیدا شده فقط مونده فیش حج عمره
( قضیه پنجا ه پنجاست ) اگه کسی توی فروردین یا
بعدش فیش داره و نمی خواد بره ما خریداریم .

در مراحل ثبت نام ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست اندد کار بودند تا من ......به اینجای جمله که می رسم دلم از جایش
کنده می شود و راهی بقیع میشود  و بعد هم به طواف خدا در می آید .....اصلا باورم نمیشود !
احساس افتخار چندین بار در زندگی به من دست داده آخرین بار هاش یک بار این روزا ،یه بار اون روزا(کربلایی شدم /سفر
نامه ی سیب) یک بار هم برای همیشه در زندگی متأهلی و اون هم زندگی با غباره !!

داشتم میگفتم اولین نفر خواهر عزیزم بود که اسم من رو در قرعه کشی نوشت بعد که اسمم در اومد مادر سریع السیر به گرفتن

فرم تمدید گذرنامه اقدام کرد و بعد از اون خواهر مراحل اولیه ی تمدید گذرنامه و وقت گرفتن برای ما رو انجام داد و غبار

ریختن پول به حساب و مهر رضایت و پا به پای من به گذرنامه و عکاسی و بانک و غیره اومد.

 

توی انجمن های تخصصی (انجمن انگلیسی) خوندم که 2 اسفند روز زن جهانیه همین طوری نشسته بودیم به غبار
گفتم (غبار اشاره کرد به گل رزی که خریده بود ) گفت به همین مناسبته دیگه من تعجب کردم گفتم این که به خاطر...(خندید) گفت دو تاش
با همه دیگه گفتم پس هدیه ی ماه گرد عقدمون که دیروز بود چی ....خندید/ گفتم هدیه تشکر به خاطر پذیرایی از
 مهمونا چی ؟ بازم خندید  و گفت : من همه ی مناسبت ها ی قدیم و جدید رو نیت کردم و به خدا گفتم گل میخرم به نیت ما فی الذِّمه
 ( شوهر آدم طلبه باشه همینه دیگه !!)

  تکلیف این هفته رو استاد فاطمی مشخص کرد :  
روی حرف زدن خودتون دقت کنید
برای خودتون بنویسید جاهایی رو که حرف زدنتون نادرست بوده و باعث قهر و دعوا و سخن چینی و غیبت میشده
و مواردش رو در آخر هفته بررسی کنید
من آخر هفته میزارم توی وبلاگم شما هم بیایید بنویسید و با هم بررسی کنیم
یه جمله ی زیبا هم ایشون گفتن :
گناه هیچ جایگاهی در زندگی بشر نداره .
داشتن در مورد کسانی میگفتن که به قول دیگران هم به موقع نمازشون و میخونن و
هم به موقع کارهای دیگه مثل رقص وچیزای دیگه رو انجام میدن  و به اصطلاح ،امروزی