با یاد خدا
من دوباره مُحرِم شدم انا لله و انا الیه راجعون .
لباس سپید،دوباره یاد مرگ، این بار احساس میکنم پاک به سوی الله می روم .لبیک،خدایا سر و رویم مشتاق بوسه ی پروردگاری توست
و تمام جانم در انتظار نوازش مهربانی توست در مسجد تنعیم ! خوش گذشت مهمانی پروردگار.
خدا اینجاست در قلب من ! خدایا من تو را و چهارده گل محمدی تو را در قلبم نهاده ام و قلبم را قفل کرده ام .
صلوات حضرت فاطمه دلم را جا به جا میکند.
دستم بر قلبم ......"اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها وبنیها و سرالمستودع فیها ....
..محمدا محمدا محمدا محمدا......."آهنگش دلم را برد .
تا "جانم مهدی جانم مهدی جانم مهدی جانم مهدی ..."
دل بردی از من به یغما
ای ترک غارتگر من
آه
کاش با غبار با هم مُحرِم شویم.
ترس سراسر وجودم را فراگرفته است می ترسم من ِ کوچک لیاقت دور کعبه گردیدن را نداشته باشم .
در دلم آه می کشیدم گریه می کردم ...نکند ...
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی
ثانیه شمار زندگی ام ثانیه به ثانیه تند تر می کوبد بر جانم ....جانم را به لب رساند.
من در مقابل عظمت کعبه ...دوباره لبانم سفید گشته است،
دوباره متحیر از این همه بزرگی و دوباره ناباورانه چشمهایم را دست میزنم ....این چشم توست ؟
این چشم توست یاس خاکی که به دیدار کعبه آمده است ؟
دعای مجیر در هر دور چه لذتی به طوافم داده است .
سعی بین صفا و مروه ! این با عاشق تر میرفتم و می آمدم .خدایا هجر در این میان کودکش سیراب شد ...
کودک وجود من هم تشنه است !
تشنه ی قطره ای از زمزم نگاه مهدی!مهدی بیاید.......
دعای جوشن کبیر در سعی! ...یا موفی العهد....وفا کن !
وطواف نساء.......نماز طواف با نهایت دقت روبروی کعبه با اشک و زاری!
اللهم عجل فی فرج مولــنا صاحب الزمان
دوباره حاچ خانم شدم !!
خدایا هزار بار در عمرم مُحرِم شوم و بعد کفن پوشم کنند !
من به وسعت رحمت تو ایمان دارم . میدانم میبخشی و به من میدهی آنچه خواستم !!
17/2/1387
پی نوشت1: میلاد شیرین علی (ع) رو به همگی دوستان تبریک عرض میکنم و همچنین روز مَرد رو به غبار عزیزم تبریک میگم.
پی نوشت2:خوش به حال کسانی که معتکف می شوند ! توی خلوتگاهتون با خدا این خاکی رو فراموش نکنید!
پی نوشت 3:اخبار این روزا در مورد من اینه که توفیق نصیبم شده و در کلاس های حفظ قرآن موسسه ی مکتب قرآن شرکت کردم البته چند خان رو رد کردم برای قبولی و انشالله اگه خوان آخری رو هم در شهریور رد کنم
امسال در خدمت قرآن خواهم بود
برای حفظ کل قرآن.توضیحات بیشتر بعدا داده خواهد شد.
به همین دلیل من کمتر میتونم به نت و وبلاگ سر بزنم چون روزی بیشمار صفحه رو باید حفظ کنم!
با یاد خدا
پی نوشت 1: انشالله بقیه ی خاطرات مکه رو خواهم نوشت !
پی نوشت 2: پایان نامه ی مامان به خوبی و خوشی تموم شد و همه نفس راحت کشیدیم
.
مامان عزیزم مبارکت باشه !فیلم کوتاهی از آخرین دقایق جلسه ی دفاع که نمره دادنه توی این پُست هست
که آهنگ وبلاگ رو موقع دیدن قطع کنید اگه فیلم اجرا نشد دانلود کنید .
پی نوشت3:فکر کنم این غذاها شام مناسبی باشه / گوشت چرخ کرده و سبزی و ادویه و آویشن و ذرت و ...
هر چی داشتین رو اگه قلقلی کنید میشه کوفته اگه
توی نون بگذارید و سرخ کنید میشه سمبوسه . روش هم میتونید هم سس هم پنیر پیتزا بزنید ! توی ماست
نعنا آویشن گرد گل رز زدم .
پی نوشت 4: یک سال گذشت ! چه زود .....
همسر مهربونم سالگرد ازدواجمون مبارک(15 تیر)!
پی نوشت 5:امتحانات تموم شد! کتاب های سال بعد رو گرفتم /امسال بالاخره فلسفه (بدایه الحکمه)داریم شاید
از غبار درس بگیرم و حوزه نروم که شرحش بعداًخواهد آمد.
پی نوشت 6: اون عکس دعوت نامه برای همایش خیرین ِ که در حوزه ی ما برگذار میشه .
خیرینی که دوست دارن پول و امکانات در اختیار طلبه های بگذارن در این همایش شرکت کنند.
قابل توجه که حوزه ی ما از نظر مادی به مرحله ای رسیده که شاید مسئولینمون دیگه نتونن ادامه بدن واین همه طلبه ...!
اگر میتونید کمکی کنید دریغ نکنید ! خدا هم بی اجر نمیگذاردتون.(آیه و ترجمه رو در عکس خوندید؟)
پی نوشت 7:متن کارت عروسیمون رو خیلی دوست دارم.اگه دوست داشتید بخونید اینجا رو ببینید .(متن از خودمه)
اینجا رو هم میتونید ببینید وبلاگ قبلیه.
با یاد خدا
خدایا با دلم به سوی تو می آیم تا گرد دلم طواف عشق به جا آورم
کوچه ها به من لبخند میزنند ،لحظات از قدم زدن های من شادمانند و درختان نخل گرمای عشق مرا باور کرده اند ....
می خواهم در این نیمه های شب به طواف خانه تو در آیم !! یا الهی بپذیرم
پی نوشت1: وای خدایا دلم کعبه ات را میخواهد!
پی نوشت 2:همه ی مناسبت ها جمع شده توی ماه تیر روز مادر ،روز زن
(من خبر ندارم،آقا غبار اگه میخوای سورپرایز کن)
روز مادر شوهر،سالگرد ازدواجمون
(چه زود گذشت،آقا غبار ورشکست می شود.)،تولد بابا
،روز پدر
،روز پدر شوهر
،آهان روز مرد
ازدواج خواهر شوهر محترمه .....کلا این ماه ماه ورشکستگی آقاغباره !!
پی نوشت3:برسایی های عزیز حتما مادربزرگ یاس خاکی رو یادشون میاد .....پدر نسترن عزیز فوت کردن
و من هنوززز باور نمیکنم.
این مصیبت رو به نسترن و خانوادش و خودم تسلیت میگم! خدایا صبر!دقیقا زمانی که من مکه بودم این اتفاق افتاده و
من بی خبر بودم تا اینکه زهره ی گل حواسش نبود و گفت !!