با یاد خدا
صدای پاییز می آید زمین میلرزد و آسمان میخروشد و قطره قطره که نه باران شر شر می بارد .
و در دل من قیامتی بر پا میکند که بهشت و جهنمش را خودم باید انتخاب کنم .
خدایا من بهشت میخواهم !بهشتی که سایه اش نگاه مهربان مهدی ام باشد
بهشتی که هر صبحدمش را با نوازش صدای صاحب دلم و روحم - مهدی ام که
تو را میخواند آغاز کنم.
من بهشت میخواهم به خاطر مهــــــــــــــــــدی !
من بهشت میخواهم به خاطر روی زیبای مهدی !
مگر نگفتی فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین
میخواهم .
اصلا خدایا من بهشت بی رفاقت مهدی نمیخواهم من میخواهم
بهشتی شوم تا هر ثانیه عشق را در پنجره ی چشمان نورانی اش بیابم .
تفاوت بهشت و جهنم همین است . در بهشت تو هستی و آنجا که تو نیستی ...!!
یا مهدی دلم حضور تو را میخواهد .رنگ پر رنگ تو را میخواهد و چشمانم زیبایی لبخندت را خواهان است .
هنوز آسمان می بارد و صدای تاختن قطرات دلم می آید که می تازد و تمنای بهشت دیدار تو را دارد .
یا مهدی بیا و تمام دنیایم را بهشتی ساز که جانم و روحم و تمام من تو را میخواهد و جز تو هیچ نمیخواهد .
خـــــــــــــدا یا به مهدی ات بگو بیاید
و
من همان غلام سیاهی باشم که با عطر حضور مولایم بهشتی میشود .
که هل یرحم العبد الا المولی !!!!
خدایا دنیایم را بهشتی آمدن مهدی ام فرما .....
هوا آفتابی شد و...........عجب رنگین کمانی در آسمان دلم نقاشی شد!!
یا مهدی
میدانم که میایی!
شاعرانه ی یاس خاکی
نویسنده: یاس خاکی - چهارشنبه 88/7/1