با سلام و عرض ادب خدمت ياس خاکي عزيز که هم درديم و منتظر
هم ناميم و عاشق
نويسنده ايم دررثاي زمان عصر قلم مي زنيم پحقير يک سال است که افتخار نصيبم شده تا بنويسم از درد روزگاري که چشيدم و طعم تلخ بي پدر شدن را ، و داغ چرکين روزکار بر دلم حک شد بعضي وقتها آنقدر دلم مي گيرد که تنها مي توانم با پدر مهربانم ساعتها حرف بزنم پاي کاش يک روز صبح که از خواب برخيزم ببينم غنچه مي خندند و لاله هاي واژگون مي رقصند به پا بوس آقا جون با من در ارتبط باشيد و سايتم را بخوانيد