خونه ي بخت؟!
خونه ي بخت ديگه چه صيغه ايه؟!
مگه حالا واجبه ادم عزم خونه ي بخت داشته باشه كه بخواد كدبانو بشه ...
گوشت را بيار جلو: من صفر صفرم ... صفر ...
دريغ از يه ته ديگ نيمروي شور
به كسي نگيا
واسه همين هر موقع مي يام تو وبلاگ تو يه جورايي خجلت زده مي شم ...
تو را به خدا اينقدر منو خجالت نده ...
سلام گفته بودي بياييم من اومدم
از وبلاگ منتخب هستم
خيلي ببخشيد نمي دونم چرا وقتي داشتم مي نوشتم گزينه ارسال سكلكت بود اسژيس كه مي دم نظر تاييد مي شد واقعا ببخشيد
مي خواستم بگم يك تم براي استاد قميشي براي گوشي هاي نوكيا ساختم به نظرم خيلي بد نشده يه سر بزنين باي
عيد مبارك
شما هم ديگه خوش مي گذرونين؟
خوبه به فكر ما هم باشين كه امثال شما زندگي رو واسمون جهنم كردن
حالا موز كيلو 2000 تومن از كجا بياريم؟
سلااااام!
احوال شما؟!
خوبي؟خوشي؟سلامتي؟الحمدلله!
اينطور كه معلومه خيـــــلي خوش گذشته؛
إن شاءالله كه هميشه خوش باشي عزيــــــز دل
اون شعره رو كه تو وبم زدم،متأسفانه شاعرش رو نميدونستم كيه!(شرمنده!برام آف اومده بود )
شاد باشي و سعادتمند
مواظب خودت باش
خيلي برام دعا كن
بابا لينک خاله ي ما اينجا چي كار ميكنه ؟
اي ول بابا با خاله خانومم كه دوستي!!!!
سلام برسون بهش
سلام ابجي خانوم
عيد گذشتت مباررررك
شرمنده اخلاق ورزشكاري نيومديم خبري بگيريم (خرخوني و اينا!مثلا!)
خلاصه عيدي گرفتن كه وظيفس ديگه !
ميگم بابا عجب با سليقه يي خوش به حال اقا غبار منم ميخواااام عكسشو ميندازي دل اب بندازي؟!
ما كه هر هفته با بر و بچ يه كيك درست ميكنيم يك بارشم درست از كار در نمياد يا خمير ميشه يا ميسوزه يا...!
بايد يه دست بيام پيشت اموزش بيبينم!رو دست ننه بابام ميمونم اينجوري!
خوش كه گذشت...
ما كنكوري هاي بيچاره!
التمااااااس دعا
ماماااااااااااااااااااان
هر چي پيام نوشتم ناپديد شد
وا ريحانه
من كي گقتم بخض علي محمد و ستايش!!؟؟؟ من گفتم بخش!!!علي محمد و ستايش
چه سوتي بازاريه اينجا...اين از اين سوتي ميگيره اون از اين
ريحانه جان چرا به روش آوردي...شايد بچه خواست از اون بخش بنويسه....مشكلي نيست كه به اسم من داره سلايق خودشو به ملت تحميل ميكنه
بنويس ياسي جان..از هر كجا دوست داري بنويس مادر(چشمك)
سلام
ازمحبتتون ممنونم ... سالي مملو از آرامش براتون آرزو ميكنم .
دلنوشته ي زيباي شما ما رو برد به يه جاي ديگه ...
.
گل نرگس !از عقربه هاي ساعت آموختم صبوري را كه قرنهاست در پي هم ميدوند و بهم نميرسند و نا اميد نميشوند. تو عقربه ي ثانيه شماري و من عقربه ي ساعت شمار كه هربار براي شصت ثانيه سايه ات بر سرم مي افتد ... و من باز بدنبال تو ... اين ماجراي ٍ سالهاي طولاني است که بر من گذشته ... گل نرگس !تو براي اخلاصم دعا کن ... و من براي آمدن تو ...