نویسنده: یاس خاکی - چهارشنبه 86/5/3
" با یاد خدا "
آن هنگام که لب هایم را
برای ادای نام تو می گشایم ,
وقت آن رسیده است که
در مقابل سرو پروردگاریت,
پیشانیم را بر خاک نهم, که تو هستی
تنها خدای مهربان من !!
در سکوت لحظه های تنهاییم !
میخواهم بروم , آری آرزوی رفتن دارم و لی نه رفتن برای هجی کردن لغت
نا امیدی ,میخواهم بروم نه به خاطر رهایی !!
میخواهم گذر کنم از این سرزمین هموار به ناهمواریهای زیستن .
میخواهم مردانه زیستن را بیاموزم . میخواهم این باربچشم طعم شیرین بردباری را !!
میخواهم انسان باشم ..!!
آری این بار گذشتن زیباست
رفتن تلخ نیست