با یاد خدا



آقا جون سلام ! باهات کلی حرف داشتم ولی نمی دونم چرا سر

 اون چاه همش یادم رفت

آقا جون اشکامو دیدی؟! به خدا نمیدونم چی شد که اینجوری شد

 همین طوری اشکام میومد .

به خدا هیچی ازت نمیخوام .نه یعنی یه عالمه ! یه دنیا نگاهتو میخواستم .

خیلی چیزا میخواستم ولی روم نشد بگم نمیدونم چرا یه هویی هل شدم .

رو اون کاغذی که به عنوان نامه خواستم برات بندازم تو چاه یه

 عالمه اشک برات فرستادم

دیدی آقا جون ؟!! آخه دستام انقدر سست و ناتوان شده بود که نتونستم

چیزی بنویسم ولی دلم نیومد دردو دلامو تنها با اشک برات بفرستم

صدات کردم آقا جون نوشتم سلام ....

آقا جون کلی حرف داشتم ولی اشکای لعنتیم  بهم اجازه نداد تا حرفامو بزنم

شاید حرفام , حرفای دلم , حرفای این دل کوچیکم ,اونقدر بی ارزش بودن

که اصلا کلمه ها خجالت می کشیدن رو نامه ی تو پا بزارن .

آقاجون دوباره میگم صدات کردم " آقا جون " حالا منتظرم

 که تو صدام کنی  !

آقا جون تو نامه برات نوشتم " سلام " , جواب سلام واجبه

 نمی خوای جواب بدی؟!!