با یاد خدا
دل من غمگین است
دل من امشب سخت ,اندوهگین است .
تو ندارد امشب
بی تو غم دارد او
تو کجایی اکنون
دل من میخواهد گریه کند
دل من میخواهد سر بر آسمان نفس های تو
زاری بکند .
دل من میخواهد در میان بغض و اشک غرق شود .
دل من اکنون در غم تنهایی
بی تو غرق اشک است .
دل من ,بی تو, آهی بیش نیست .
دل من غمگین است .
دل من میخواهدبه صدای ضربان دلدادگی ات گوش دهد .
دل من میخواهد در میان ضربه های چنگ قلبت رویا ببیند .
دل من اکنون اینجا
یاد میگیرد
که نخواهد
هیچ چیز
دل من قانع شد
به غبار بودنت
به ردّ بوسه ات
به صدای قلبت که در صندوقچه ی قلبم
پنهان داشتم .
دل من قانع است .
به کمرنگ ترین رنگ حضورت .
به اصوات مانده در هوای بی کسی
به صدای هق هق دلواپسی
دل من عاشق است
عاشقی ساده
بر لب چشمه ی دلتنگی ها
با سکوتی صاف چون آیینه
به تو می اندیشد
دل من میگرید .
بی تو اینجا تنهاست
دل من
لالایی میخواهد
دل من غم دستان تو را میخورد
و
به نبودت می اندیشد
شبِ تار ِ بی تو
مژگانم خیس است ,
دیدگانم تار میبیند .
چه میشد, تو اگر اینجا بودی
من پر از غصه نبودم
من ,اشک هایم حیف است
همه اش هدیه به تو
با یه دسته گل نرگس
پژمرده شده اند
همه اش هدیه به توست
دل من قانع شد .
به نبودت
به نفس کشیدن های با تو بودن
به نشِنیدن صدایت
به غبار کفش هایت
تو و یادت اینجاست
دل من قانع ِ قانع شده است .
تو خودت گفتی قناعت پیشه کن
دل من ....
دل من به این تارهای خیس عادت کرده است
دل من می نوازد امشب
با همین تارها
عشق من ...!!
گوش بده !
می خواند
لحن عاشقی چه زیباست
دل من قانع تر شده است
به خطوط کاغذ
می فهمی ؟
غبار ِدل من می فهمی؟
دل من, این است
یک دل پاک و زلال و قانع
میفهمی ؟ میخواهی؟