با یاد خدا

 

 

 

قدم به قدم این سرزمین خاکی پر از ماتم است و صدای بغض آهنگ قلب

های داغدار را ناله میکند و از آسمان و زمین خون میچکد  ,  

آری خاک مدت هاست عزادار است   ,سال هاست  می گرید .

 صدای حزن از سر تا پای این کره ی خاکی می آید گویی قناریان

مرثیه خوان مرگ لاله های پرپرشده اند .

دریچه ی اشک گشوده شده است و باران غم زمین و زمان را

فرا گرفته است .

 

صدا می آید "هل من ناصر ینصرنی" آه که دلم چه زجری میکشد .

 

سلام بر تو ای پرنده ی شهید برهوت کربلا

 

سلام بر تو یا ابا عبدلله الحسین

 

من ِ خاکی روحم را به طواف ضریح وجودت در آورده ام تا همدرد

یتیمان بینوا  ,نوای تحسّر سر دهم . همه ی روحم همه ی وجودم

به یک قطره اشک مبدل شده است و طنین سرگردان

سرشکم لابه لای آه حسرت دیگر آدمیان

گمگشته است   ,آه خدای من ! اللهم العن قتله الحسین (ع)

 

بشریت داغدار است آفتاب بی مفهوم گشته است و

 تاریکی در درد انتظار رؤیت منتقم پرنده ی بی سر می سوزد تا ما کودکان

بی پناه سرزمین بی حسین از این تب تسلی ناپذیر اسارت

رهایی یابیم و بی یاور نمانیم .

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه

 

طپش های قلبم برگ های آواره ی دیدگانم را کنار صفوف

واژگانم می چیندتا نوای غم انگیز روح بیکرانی را بخواند

که سرنوشت جانی بر حنجره اش فرود آورد و عصاره ی جانش

 را نثار خاک ساخت.

 

و به جای زمزمه ی آب   ,   در حنجره ی بی تابش خون روان گشت .

 آه از این همه نامردی !! اللهم العنهم جمیعا

 

بشریت عزادار است   ,عزادار انسانیت و بر تابوت مردانگی

 گل های پرپرشده ی حسرت است که می غلطد و زاری میکند.

 

آفتاب شرمسار است   ,   آسمان غم دارد   ,   زمین سیاه پوش حسین است و

درختان مجنون ,از د اغ یتیمی به  آتش کشیده شده اند

و شمع وجود خاکیان در سوزوگداز است .سبط رسولالله عطشان است.

 

باد ها ناله سر دهید اشک ها سرگردان شوید آدمیان زاری کنید

که وادی لب تشنگان خونباران است .

 

مأمن یتیمان , مُخَیِّم الحسین مملو از گل های پرپر شده است .

 

و

 

                      در آخر

 

                  بوی سیب می آید !

 

 

 

            بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا

 

السلام علیک یا ابا عبدلله الحسین