• وبلاگ : شاعرانه ي ياس خاكي
  • يادداشت : اينجا براي از تو نوشتن ..!!
  • نظرات : 10 خصوصي ، 32 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    1118ي فرزند احمد! آيا بالاخره راهي به سوي تو هست؟ آيا ديدار تو ممكن است؟ آيا زيارت تو ميسر است؟ آيا ملاقات تو شدني است؟ آيا راهي به رؤيت تو مي‏انجامد؟

    آيا اين گذران روزهاي ما، يك روز به تو مي‏رسد؟ آيا اين مسير عمر، جايي به تو پيوند مي‏خورد؟

    آيا از اين همه درهاي بسته، روزني به سوي تو هست؟ آيا از اين همه لحظه، يكي به حضور تو متبرك مي‏شود؟

    آيا تو آمدني هستي؟ آيا روي تو ديدني است؟ آيا جمال تو به تماشا نشستني است؟

    پس كي به چشمه سار وجود تو مي‏توان رسيد؟ پس كي از زلال خوشگوار حضور تو مي‏توان نوشيد؟ چه طولاني شد اين عطش! چه طاقت‏سوز شد اين تشنگي!

    كي مي‏شود صبح، ناشتاي چشم‏هايمان را به نگاه تو بگشاييم؟ كي مي‏شود شام، تصوير تو را به قاب خواب‏هايمان ببريم؟ كي مي‏شود شب و روزمان در فضاي ظهور تو بگذرد؟

    كي مي‏شود عطر ظهور تو در شامه وجود بپيچد؟

    كي مي‏شود صداي گام‏هاي آمدنت در گوش هستي طنين بيندازد؟

    كي مي‏شود چشم در چشم هم اندازيم و تو را به معاينه ديدار كنيم؟

    كي مي‏شود پرچم پيروزي‏ات را بر بام هستي بنشاني؟

    كي مي‏شود آن روز، كه ما تو را در ميان خويش بگيريم و تو به عينه امامت كني، زمين را از عدل و داد پر گرداني، دشمنانت را به خاك سياه عقوبت‏بنشاني و ريشه حق ستيزان و مستكبران و گردنكشان و ستمگران را بسوزاني . و ما بگوييم: الحمدلله رب العالمين .